1/9/11

Ancient Aliens(Chariots , Gods & beyond).....غریبه های باستانی


http://www.youtube.com/results?search_query=Ancient+Aliens+-+Chariots%2CGods+%26+Beyond+10+video&aq=f


This is another part of Ancient aliens which is as interesting as the first one.History channel is showing these series on TV and I am just recommending to watch it.This is the first video of "Chariots,Gods and Beyond" but you could follow the rest on you tube .
Elham
این بخش نیز قسمت دیگری از "غریبه های باستانی" است که به جذابیت اولین قسمت آن است.کانال "History Channel" کانالیست که در حال حاضر این سری را از تلویزیون امریکا پخش می کند و همه بخشهای آن روی سایت یو توب و. Historychannel.coml قابل مشاهده است. این بخش اولین بخش " خدایان و ارابه های آنان و ماورا" است که تا حد توانم آن را به فارسی برگردانده ام تا با هم از محتوای آن بهره مند شویم.
الهام
******************
  
وقتی "نیل آرمسترانگ"  به ماه قدم گذاشت ، هر چند که به نظر غیر ممکن می آمد، اما ممکن شد. سوال این است که اگر انسان قادر باشد به سیاره های دیگر قدم گذارد ، چرا موجودات دیگر قادر نباشند به زمین قدم گذارند؟ اگر چنین اتفاقی افتاده باشد آیا نباید هیچ سندی دال بر اتفاق افتادن آن موجود باشد؟
این اسناد وجود دارد .تنها باید چشمهای خود را باز کنیم و آنها را ببینیم..
در ماه می 2008  پس از دوهزار سال، کلیسای کاتولیک پذیرفت که احتمال وجود موجودات دیگر در سیاراتی دیگر هست. و وجود داشتن موجودات فرا زمینی  باور خدا را مخدوش نمیکند ؛ اما آیا این چرخش ناگهانی در باور مذهبی کلیسا تحت تاثیر جدیدترین کشفیات علم است؟
دکتر لوییز نویا نویسنده کتاب " نجیل و منابع پرنده " در این باره می گوید:
ما فقط فرشته های قدیمی را با فرشته های پیشرفته امروزی عوض کرده ایم و می پذیریم که در این جهان تنها نیستیم و از اینکه آنها را فرشته بنامیم پرهیز داریم چون دیگر به آن ایده های خرافی اعتقادی نداریم اما به خارجیهایی از سیاره ای دیگر باور داریم.

در سال 2002 در سطح سیاره "مارس" لایه ای از یخ مشاهده شد . وجود یخ و امکان وجود آب می تواند ثابت کند که ممکن است زندگی بر روی سیارات دیگر وجود داشته باشد. فرستادن فضانوردان و رباطها به ماه و یا کرات نزدیک به کره زمین نیز ایده ورود فضاییها در گذشته به زمین را تصدیق کرد. 
در 1963 یعنی یک سال پیش از سفر نیل آرمسترانگ  به ماه ، کتابی به نام "ارابه خدایان" به چاپ رسید  که دیدگاه بسیاری رابرای همیشه در باره  سیاره ما تغییر داد. در این کتاب ثابت می شود که هزاران سال پیش کسانی از فضا به زمین آمده اند.


Eric Von Doniken نویسنده این کتاب  می گوید:
در جوانی فارغ التحصیل  مدرسه  مذهبی کاتولیک بودم . برای امتحان "بورد" باید بخشهایی از انجیل را ترجمه می کردیم ؛ از یونانی به لاتین و از لاتین به آلمانی . یکی از این بخشها اولین بخش کتاب موسی بود. موسی دستور داشت که یک دروازه در کوه ایجاد کند تا خدای اسراییل خسارتی نبیند . من شوکه شدم و به خودم گفتم این غیر ممکن است ؛ خدای من هرگز دروازه ای ایجاد نمی کند تا از خودش مراقبت کند یا از اسراییل مراقبت کند .اینها چه می گویند؟
از همینجا بود که کار من شروع شد .شروع به خواندن همه کتب مذهبی از هر فرقه ای کردم .همه داستانهای مشابهی را نقل میکنند با اسامی و قهرمانهای متفاوت ؛ اما همیشه کسی از آسمان به سوی مردم فرستاده شده و مردم باورشان این بوده که آنها خدا بوده اند ( یا مقدس بوده اند ) سوال من از خودم این بود : انسانها با فوق فضاییها برخورد داشته اند و نه خدا ! اما اگر این باور درست باشد از کجا می توان آنرا اثبات کرد؟ و این مرا واداشت که بیش از 45 سال روی آن کار کنم . ما اسناد ویکتورین را پیش رو داریم ،  تکنولوژی ساختمانهای متفاوتی را در جهان داریم و ادبیات متعددی و نیز صدها مجسمه و سنگ یافته که نمی توانیم بیش از این آنها را رد کنیم .


ارابه خدایان کتابی بود که همه جوامع را به هم ریخت. سوالهای مطرح شده نیاز به جواب داشتند. پاسخ این سوالات همه را درگیر جستجویی در سراسر جهان کرد.
اگر موجوداتی از فضا هزاران سال پیش به زمین آمده اند، مردم آن زمان چگونه با آنها ارتباط برقرار کرده اند؟ و آیا نباید هیچ مدرکی دال بر حضور آنها در زمین وجود داشته باشد؟ یکی از این پاسخها ممکن است در صحرایی در "پرو" قابل یافتن باشد.نقشه ای کامل که در بخشی از این صحرا بر زمین نقش بسته است
.
Eric Von Doniken   می گوید:
شما بر فراز صحرا پرواز می کنید و خطوطی را می بینید که مقصدی معین و شروع و پایان مشخصی دارند. بلندترین آ نها 23 کیلومتر طول داشته و کاملا مستقیم رسم شده است. در فاصله بین خطوط ، شما نقشهایی از تصاویر خاص می بینید مثل ماهی ، میمون ، عنکبوت ...اما به شکلی که شما تنها قادرید از هوا این تصاویر را مشاهده کنید . کسی آنها را ایجاد کرده است ؛ صدها و صدها سال پیش علامتهایی که شاید نشانه هایی برای مشاهده کننده ای از بالا بوده است در اینجا نقش شده ونقشها سفیدند . در ابتدا من فکر کردم این سفیدی از نمک است اما وقتی جنس آن به آزماشیگاه برده شد ، معلوم شد که نوعی شیشه یا بلور است . برای کشف بیشتر این منطقه باید حفاری شود اما اجازه این کار وجود ندارد. آنجا منطقه ای مقدس است که کسی اجازه ندارد به ترکیب آن دست بزند
   .
Georgio Tsoukalos   ناشر مجله تایمز می گوید :
تماشای "ماسکا" از بالا درست مثل یک فرودگاه است


David Childress   می گوید:
 وقتی این شکلها را می بینید به خودتان می گویید: این اشکال برای چه ایجاد شده؟ و تنها جوابی که به ذهن می رسد این است که این شکلها برای این ایجاد شده تا به کسی یا کسانی در آسمان علامت داده شود.
در جنگ دوم جهانی آلمانها در کرانه های اقیانوس پسیفیک پایگاههای هوایی ایجاد کردند. پرنده های آهنینی که به زمین می آمدند ، برای بومیان منطقه که هرگز در عمرشان تکنولوژی پیشرفته ندیده بودند ، خدا به نظر می رسید. آنها نمیدانستند اینها چگونه کار میکنند و یا چگونه بزمین می نشینند و چه کار می کنند. آنها فقط خدمات مجانی می گرفتند. مثل کنسرو لوبیا و خوراکیهای دیگری که آلمانها به آ نها میدادند.
وقتی جنگ تمام شد این هواپیماها همه رفتند. کاری که بومیان انجام دادند این بود که یک هواپیمای مشابه ساختند تا از خدایان بخواهند که دوباره برگردند تا آنها باز هم غذای خوشمزه بخورند...این دلیل ساده می تواند مذهب پیرامون فضاییهای گذشته را شکل داده باشد


 این سطح بزرگ تنها مکان موجود در صحرای ناسکا نیست. اما چرا این مهمانها باید به صحرایی در پرو آمده باشند؟.
Georgio Tsoukalos   در این باره  می گوید :
تفاوت کوههایی که این سرزمین بر روی آن قرار دارد با دیگر کوههای اطراف این ناحیه در این است که بقیه کوهها قله دارند اما این کوهها قله ندارند . قله این کوهها بریده  و سطح آن کاملا تسطیح شده است.
تصور کنید که یک سفینه فضایی به زمین می رسد و می خواهد بفهمد این کره از چه چیزی تشکیل شده است ."نسکا" بهترین مکان برای تکه برداری و توضیح خواهد بود چرا که حتی امروز هم این محل خالی از سکنه، بهترین مکان برای بدست اوردن مواد خالص معدنیست.

 George Noori میزبان رادیو می گوید:
آیا مردم خواسته اند چیزی را برای خدایان درست کنند؟ اما این خدایان چه کسانی بوده اند؟ ایا آنها فرود می آمده اند؟ آیا آنها مدتی با این مردم زندگی کرده اند؟ اگر مهمانهای سیارات دیگر "خدا " نامیده می شده اند آیا نباید چیزی در باره آنها نوشته شده باشد؟
پاسخ مقابل روی ماست ! در شوکه کننده ترین مکان از همه مکانهای دنیا!!
کتاب مقدس!ا


Eric Von Doniken   می گوید:
من اعتقاد عمیقی به خدا داشتم . هنوز هم دارم . هرگز خدایم را گم نکردم اما به عنوان یک جوان ، خدای من باید قادر مطلق می بود  خدای من نیازی به وسیله نقلیه برای رفتن از اینجا به آنجا نداشت .(Almighty) .
در نسخه قدیمی کتاب مقدس بارها ذکر شده که خدا و فرشتگانش از زمین دیدار کرده اند . گاهی این ملاقاتها به همراه صداهایی رعد آسا و دود و آتش بوده است 


 "Ezekiel" در کتاب  
پیامبر مدعی می شود که بهشتیها را ملاقات کرده است که از آسمان به زمین آمده اند با بهترین ماشینهای پرنده . آنطور که وان دانیکن توضیح می دهد کاملا فضاییهایی با ماشینهای پیشرفته بوده اند..او می گوید:
در این کتاب نه تنها توضیح داده شده که چه دیده است ، بلکه توضیح می دهد که چه شنیده است. این پیامبر همچنین چندین موجود را با چهار چهره توضیح می دهد که در روشنایی به چشم خورده اند و با یک وسیله چرخنده پرواز می کرده اند 
او یک انسان را در بالا دیده که لباس بر تن داشته و در زیر پای او وسیله ای دیده ، بالهایی را دیده .او صدای بالها را توضیح می دهد ...تندر و رعد ناشی از آنها را شرح می دهد
پدر روحانی باربی داونینگ در این باره توضیح می دهد: 

                                                   
این چرخها بیشتر به نظر تکنولوژی برتر را بازگو می کنند .نمی توانیم از مردم سه هزار پیش انتظار داشته باشیم که قادر به تشخیص تکنولوژی برتر بوده باشند
.






شخصیت" اینوک"شخصیت دیگریست که بیش از هر شخصیتی در انجیل ، وان دانیکن را شگفت زده کرده است:
اینوک بخشی از انجیل نیست . در همه انجیل فقط یک اسم از او پیدا می کنید اما در نسخه های قدیمی شما بارها و بارها اسم او را می بینید و او در این بخشها کسی است که از موضع اول شخص حرف می زند: من کردم ، من دیدم ، من شنیدم ، من بودم ...
این "پدربزرگ نوح" را خدایان برای سیصد سال با خود از زمین برده اند و او "مقام ارشد"  را ملاقات کرده است . این مقام ارشد که در مذهب "خدا " نامیده می شود ، به فرودست خود می گوید : به زبان ما به این جوان آموزش دهید و نوشتن را به او بیاموزید.
به این شکل "اینوک" یاد می گیرد که بنویسد. او تک تک این چهار نفر را با اسم می شناسد .می داند که آنها حرفه ای هستند . اما چگونه ممکن است که ما در کتاب مقدس یک شاهد داریم اما هیچکسی از او حرفی نمی زند؟ به همین دلیل هم من به شدت گیج شده بودم .


   رابرت کارگیل می گوید:
چرا فضاییها باید به زمین آمده باشند وقتی برای خدا کاملا آسان است که در زندگی انسانها حضور داشته باشد ؟ فضاییها آمدند و تکنولوژی را به مردم دادند تا فرهنگ آنها را پیشرفت دهند . یعنی به آنها موضوعی برای جستجو دادند و تکنولوژی را به آنها یاد دادند . و این فرهنگهای کهن به همین دلیل پیشرفت کردند.
در انجیل هم نمی گوید که خدا به مردم ساعت جادویی داد یا موشکهایی برای دفاع در برابر دشمن . بلکه می گوید که خدا به آنها روش کار را آموخت تا یاد بگیرند چگونه زندگی کنند یا چگونه وسیله بسازند


خواهر روحانی لیلا دیلیو می گوید:
اقوام قدیمی از اسطوره ها و افسانه و تصاویر برای ردیابی تجربه خدایان استفاده می کرده اند . چیزی که ما نباید در آن گم شویم .بنیادگرایی ، خرده بینی است . کتاب مقدس برای مردم همان زمان آمده تا برای آنها به زبان خودشان بتواند تجربه خدا را بیان کند .ما میتوانیم همان را امروز هم بخوانیم اما فرق است بین ارابه توصیفی آنها و آنچه که ما امروز به نام "یو اف او" می شناسیم.


Georgio Tsoukalos     می گوید :
وقتی همه این قصه ها نوشته می شد ، نوشتن، خود یک اختراع جدید بود .اولین چیزی که نوشته اند ، اولین چیزی بوده که برای آنها اتفاق افتاده . بسیار ویژه ، بسیار خاص و بسیار درخشان بوده بطوریکه باید آن را ثبت می کردند .
چرا مردم مدرن امروز نباید لحظه ای فکر کنند که شاید این قصه ها همه حقیقی باشد و نه خرافه.؟


Eric Von Doniken   می گوید:
من متوجه شدم که این وقایع فقط در انجیل ثبت نیست و هر مذهبی قصه های مشابهی دارد . قدرتهای احترام بر انگیز و کسانی که به زمین آمده اند و مردم را تحت تاثیر خود قرار داده اند . آیا آنها در باره ماوراییها صحبت می کنند؟ این خدایان اینجا بوده اند و مردم را مجبور کرده اند به انجام تکالیفی و سپس ناپدید شده اند . آنها در واقع در هر دوره ای همیشه ناپدید شده اند با یک قول بازگشت در آینده ای دور.


مایکل کریمو می گوید:
اگر مردم قدیم با سفرهای فضایی آشنا بودند می توانستند با آنها ارتباط برقرار کنند و ما باید مدارکی دال بر آن داشته باشیم که داریم .


(در سنسکریت هند، تشریحی از ماشین پرنده اسطوره ای وجود دارد .یکی از آنها به پنج هزارسال پیش بر میگردد)
یک ماشین فضایی که مدیر آن "شالوا" بوده است . فلزی در این ماشین توصیف شده است که بعضی اوقات دو مکان را در یک زمان ایجاد می کرده است و شبیه پروانه بوده است . این ماشین ، همان تشریحیست که مردم امروز از" یو اف او"  دارند
در بخش دیگر سانسکریت "ویمانا" را می بینیم که صد فوت قد داشته است و قابلیت عملکرد هواپیماهای مدرن را دارا بوده . چیزی در آن نشانه شفت روشناییست که می تواند روی هدف نشانه برود و با قدرت خود آن را از پا در بیاورد


David Childress   می گوید:
در این بخش از این کتاب از مردمی در حال پرواز که با هم می جنگند سخن رفته...قطعا این یک جنگ هوایی بوده است .


Georgio Tsoukalos     می گوید :
بخش جالب آن اینجاست که همه قصه در جهان امروز هند پذیرفته شده است
من نمیتوانم بگویم که این یک تصویر سازیست چون اگر هزاران سال پیش نوشته شده ، کاملا با "یو اف او" های امروزی مطابقت دارد .


اسنادی وجود دارند که می توان آنها را خواند و نیز اسنادی وجود دارند که می توان آنها را دید


 George Noori می گوید:
تصاویر به خودی خود ،  ارزشی بیش از هزار لغت دارند. وقتی در غاری در ایتالیا تصویری از دو فضانورد با کلاه فضانوردی مشاهده می شود ، این دیگر به چه معنای دیگری می تواند تعبیر شود؟


Georgio Tsoukalos     می گوید :
در سراسر دنیا مجسمه ها و وسایل دستی و کنده کاریها و نقاشیهایی از این موجودات خارجی وجود دارند  . حتی همینجا در ایالات متحده امریکا در "یوتا کنیون" موجوداتی عجیب با آنتنهایی روی سرشان تصویر شده اند به همراه کلاه فضایی. یا در استرالیا پیزی درست شبیه به همان تصویر . در گواتمالا یک مجسمه سر از فضانوردان امروزی را یافته اند ؛ کلاه فضانوردی دارد و بخش پوشاننده دهان و روی سینه او دکمه هایی شبیه به دکمه های کنترل  از هزارو پانصد سال پیش.
همچنین هزاران مجسمه طلا که درست شبیه هواپیماهای امروزی هستند در سراسر دنیا یافت شده است
آیا مردم قدیم چیزی شبیه این را در آسمان در حال پرواز دیده اند ؟
در موزه استانبول یک مرد فضایی را که در وسیله نقلیه خود نشسته است را می بینید که حتی برای چشم غیر حرفه ای هم کاملا واضح است که این تجسم چیزیست که از فضا آمده است


 George Noori می گوید:
این مردم چیزی را دیده اند . چیزی به آنها گفته شده و آنها سعی کرده اند به بهترین نحوی که می توانسته اند آن را بفهمند و توضیح بدهند .


مایکل کریمو می گوید:
این تمدنهای قدیمی از نظر زمانی و مکانی از هم جدا بوده اند . با هم در ارتباط نبوده اند؛ اما همه آنها این تجربه ها را تکرار کرده و با خود داشته اند






 

برای اریک وان دانیکن بهترین اسناد در مکزیکو به دست می آیند .سایت باستانشناسی "ماینها" برای قرنها متروک مانده بود پیش از آنکه توسط انفجارهای اسپانیشها مورد حمله قرار گیرد. در درون این معبد قدیمی "لرد پاکال" آرمیده است . او یک موجود غول پیکر بوده است . حدود هشت فوت قد داشته و آنها این هرم را روی قبر وی ساخته اند .
ماینها او را به عنوان خدا ستایش می کرده اند . این قبر پوشیده از نوعی کنده کاریست که به آن "هنر ماینی" می گویند.

اریک وان دانیکن در این باره می گوید:
روی این قبر مردی را می بینید که در یک کپسول نشسته و ماسکی روی بینی دارد و در حال کنترل وسیله ایست که در مقابل او قرار دارد .با دست چپ که در حالتی پایین تر قرار گرفته چیزی را روشن می کند و پای چپ او روی چیزی شبیه به پدال است .
در بیرون کپسول  ، خروجی گاز دیده می شود .این یک سند کامل برای وجود فضاییهاست.

ایا لرد پاکال یک پادشاه ماین بوده است که همه دوستش داشته اند ؟ آیا او یک مقام ارشد از نقطه ای دیگر بوده ؟ یا یک فضایی از سیاره ای دیگر؟
در سالهای اخیر قبر پاکال به روی عموم بسته بوده است و تنها باستانشناسان اجازه ورود به آن را داشته اند .
لرد پاکال نمیتوانسته تنها فضایی این منطقه بوده باشد .
ماینها چنان تقویم پیشرفته ای دارند که در جایی دیده نمی شود . چرا آنها اینهمه با ستاره ها عجین بوده اند ؟ بسیار بیش از هر تمدن قدیمی دیگری؟
آنها در دوره پانصد سال پیش از میلاد مسیح ناپدید شده اند . نمیدانیم کجا رفته اند وبدون هیچ توضیحی ناپدید گشته اند . آیا انها خود همه فضانورد بوده اند ؟ انچه مسلم است اینکه انها این سیاره را ترک کرده اند.
در 1929 نقشه ای در ترکیه کشف شد که روی پوست آهو نقش شده بود متعلق به قرن شانزده . نقاطی روی این نقشه وجود دارند که در آن زمان هنوز جزو نقشه زمین نبوده

مایک کریمو می گوید:
این نقشه "ساحل آنتارتیکا" را نشان میدهد در قطب جنوب ؛  به شکلی که در زیر یخ واقع شده و این نشان می دهد که این نقشه در زمانی کشیده شده که هنوز این منطقه زیر یخ نبوده است .
نقشه همچنین بخشی از اروپا و شمال افریقا را نشان می دهد اما آنچه توجه دانشمندان را به خود جلب کرده این است که تا سیصد سال پس از کشیده شدن این نقشه ، انتارتیکا حتی هنوز کشف نشده بود.

تا 1958 حتی راداری برای ثبت نقشه نداشتیم و تنها پس از آن قادر به ثبت آن شدیم .
برای نقشه ای در 1531 که محدوده این منطقه را نشان می دهد ، شوکه کننده است
چگونه طراحان این نقشه توانسته اند رودها و مکانهایی را در نقشه جای بدهند که هنوز کشف نشده بودند ؟
حتی اگر در 1531 کسی قادر بوده است از بالا سطح زمین را ببیند اما چگونه توانسته است زیر یخ را ببیند؟
آنها به آنتارتیکا نرفته اند تا آن را در نقشه ثبت کنند اما نقشه آنرا کشیده اند
اما اگر این فضاییها تکنولوژی این که به اقصا نقاط جهان سفر کنند را داشته اند ، تنها سند وجود آنها آیا یک نقشه و چند مجسمه و نقاشی خواهد بود ؟ ایا نباید نشانه ای علمی از یک تکنولوژی پیشرفته وجود داشته باشد؟ بزرگتر از انچه که بتوان آن را در یک نگاه دید!ا

Georgio Tsoukalos     می گوید :
اگر به من بگویید که مردم آنزمان ، اهرام مصر را با دست ساخته اند من باور نمی کنم.
بدون کمی کمک بین سیاره ای ، مصریهای قدیم چگونه می توانسته اند دو و نیم میلیون پله سنگی گرانیت را روی هم بچینند و بتوانند اهرام ثلاثه را ایجاد کنند؟ یا چگونه ساختمان سازهای قدیمی در کوستکو توانسته اند سنگها را اینهمه نزدیک به هم بچسبانند که حتی یک تیغ ریش تراشی هم بین آنها فرو نرود؟

David Childress   می گوید:
چیزی که انسان را در این بناها تحت تاثیر قرار می دهد تنها شکل پازل مانند انها نیست بلکه حرکت دادن سنگهای غول پیکر است که بیش از هزار تن وزن دارند .
این سنگها در مصر و پرو و جاهای دیگر دیده می شوند و ما می توانیم از خود بپرسیم چرا و چگونه این سنگهای بزرگ را برداشته  اند و روی هم چیده اند و چنین ساختارعظیمی ایجاد کرده اند ؟

احتمالا عجیب ترین و جالبترین سازه  در همه دنیا اهرام ثلاثه مصر است . بزرگترین هرم که معجزه مهندسی است به نظر می رسد بیست سال زمان برده است تا ساخته شود و در حدود 256 سال قبل از میلاد به پایان رسیده .این شماره ها برای یک فضایی اصلا به حساب نمی آید.

Georgio Tsoukalos     می گوید :
اهرام مصر در طی 22 سال ساخته نشده .چون باید در هر 90 ثانیه یک سنگ را می بریده اند و به محل می برده اند و نصب می کرده اند .مهندسی امروز هم نمیتواند انرا در 22 سال تمام کند

 George Noori می گوید:
تئوریهایی در باره ساخت این بنا وجود دارد که برای هر کدام تنها قادرید سرتان را تکان دهید :
ای تی ها
ذوب کردن سنگها با نوعی سیستم صوتی
استفاده از ضد جاذبه
یا هزاران کارگر که سنگهایی را می کشیده اند که طول هر کدام 2 مایل بوده است
نمیدانیم کدامیک درست است اما می دانیم که حتی تکنولوژی امروز هم نمی تواند انقدر خوب باشد که بتواند چنین بنایی را ایجاد کند چگونه توانسته اند در درون این بنا به این زیبایی و اینهمه حرفه ای گرانیتهایی را روی هم بنشانند ؟ آیا می خواهید به من بگویید که مردم آن زمان این کار را با دست انجام داده اند؟...نه من باور نمی کنم

اندازه غیر قابل باور سنگها ، تعداد بیش از اندازه آنها تنها و برترین اثر مهندسی روی زمین است

جیسن مارتل در این باره می گوید:
من نمیخواهم منکر مهندسی امروز باشم چون ما در حال حاضر قادریم چنین بنایی را بسازیم اما در زمانی طولانی تر.ولی دانشی که این بنا را ساخته است قطعا باید از جایی دیگر به انسانها انتقال یافته باشد .انها نمی توانسته اند خود آن را بسازند

اریک وان دانیکن می گوید:
مصریها می گویند که اهرام مصر را فرعونی به نام "ساوریت" بنا کرده است و می گویند که او همان کسی است که هیبروها به او "اینوک" می گویند
اینوک کاملا واضح می گوید که با فضاییها ملاقات داشته . ما نوشته هایی در کتاب اینوک داریم که در آن توضیح می دهد مشخصات ساختمانی را که در طی هزاران سال هم نابود شدنی نیست

Georgio Tsoukalos     می گوید :
متون تاریخی می گویند که اهرام ثلاثه توسط انسانها اما با کمک نگاهبانان آسمان بنا شده اند . و ما می گوییم این اهرام ثلاثه توسط انسان اما با کمک تکنولوژی برتر فضایی ساخته شده است .

به عنوان یکی از عجایب هفتگانه اهرام ثلاثه نه تنها یک اثر تاریخی است ، بلکه از نظر جغرافیایی هم یک اثر حیران کننده است
در 1877 ارتور جوزف سایس اعلام کرد که اهرام مصر در تقاطع بلندترین خط استوا و نصف النهار زمین قرار گرفته است .همچنین هر وجه اهرام در جهت جغرافیایی قطب ، نماد کامپس ( یعنی نماد قطب نما روی نقشه ) است که تا هزاران سال پس از ان هنوز اختراع نشده بود.

دیوید چایلدرس می گوید:
مشابه اهرام مصر در پسیفیک ایرلند وجود دارد.در هند ، در مکزیکو...
اینها بناهایی هستند که در نقاط مختلف دنیا پراکنده اند و با این فاصله بین آنها و فاصله های اقیانوسها ، آنها قادر بوده اند ساختمانهای مشابهی بسازند که در بسیاری جهات شبیه هم هستند

در مکزیکوی مرکزی شهری قدیمی وجود دارد که دو هزار سال قدمت آن است : " تیو توباکان " یا شهر خدایان.
در مرکز شهر خدایان ، هرم آفتاب (Pyramid of the Sun) واقع شده است .محیط این هرم درست به اندازه محیط هرم بزرگ مصر است .آیا این تنها یک تصادف ساختاریست ؟ یا هر دو الهام گرفته از طراحانی مشابه هستند؟

جرج نوری می گوید:
تئوریهای متفاوتی در این باره هست.
1-     شاید هر دو به یک شکل تعلیم گرفته باشند
2-     شاید مسافرانی که نقشه بنا را درجایی دیگر اجرا کرده اند به مکانی دیگر منتقل کرده اند
3-     یا اینکه آنها خود به خود آن را می دانسته اند و به آن عمل می کرده اند!! ...نه ..من این را باور نمی کنم


David Childress   نیز می گوید:
در این شهر مکزیکی نقل است که  چه "هرم خورشید" و چه "هرم ماه" ، هر دو توسط خدایان ساخته شده اند.
اوزتکها ، ماینها ، هوبی ایندینها همه باور دارند که زمین تا کنون چهار بار نابود شده . یک بار با یخ ، یک بار با آتش ، یک بار با آب و یک بار با طوفان....هر بار هم انسان آنرا دوباره ساخته است و این شهر خدایان "تیوتوباکان " پس از پایان یکی از این دوره ها و در شروعی دوباره ساخته شده است

George Noori   می گوید:
سوال این است که چرا باید چنین زیر بنای عظیمی اصولا ساخته شده باشد؟
در مصر فرعون نقش بسیار قدرتمندی داشته است و می خواسته کاری خارق العاده انجام دهد .پس یک موزه عظیم برای خود ساخته است و یا شاید می خواسته اند چیزی برای نسلهای آینده باقی گذارد...

Georgio Tsoukalos   می گوید :
در متون قدیمی مصری آمده است که چرای ساخت اهرام مصر ، بر میگردد به ذخیره کردن دانش و علم .
سیصد کتاب که حامل دانش کل جهان هستند همه به انسان دیکته شده است ...توسط "نگاهبانان آسمان" !ا

در سواحل پسیفیک اوشن ، یکی از محافظت شده ترین آبادیهای جهان در سکوت آرمیده است . در "ایستر آیرلند" یا جزیره شرقی هشتصد مجسمه محافظ سنگی ایستاده به خط افق می نگرند.

David Childress   در این باره می گوید:
هر چه که هستند ، آنها هزاران سال پیش ساخته شده اند ، باسنگهای چندین تنی ساخته شده اند .

Michael Dennin ( PHD in Physic )   می گوید :
 یکی از مهمترین مطالبی که یک اثر کهن را مهم می کند این است که آیا ایجاد کنندگان آن  قادر بوده اند آنرا به ثبت برسانند؟ و اگر پاسخ به این سوال مثبت بوده باشد ، این کار را چگونه انجام داده اند؟ می توان پذیرفت که مصریها این کار را انجام داده اند ...مصریها نقوش و نوشته های بسیاری دارند که نشان می دهد چگونه اهرام را ساخته اند و به این شکل تکنولوژی خود را به ما معرفی می کنند اما در مکانی مثل "جزیره شرقی " هیچ مدرکی ثبت شده از چرایی ساخت این مجسمه ها نداریم.


سیصد مایل دورتر در بولیوی مجسمه هایی مشابه وجود دارد . " تیوانا کو " به اندازه کافی قدیمی هست اما تکنیک مدرن را در خود دارد . هفده هزار سال قدمت دارد که احتمالا قدیمی ترین شهر جهان محسوب می شود, مطلب جالب این است که این مجسمه ها شباهت بی نظیری با اقوام خود در ایستر آیرلند ( جزیره شرقی) دارند.

Arthur Demorest ( PHD Archeologist)   می گوید:
هر چه در این شهر ها می بینید ، مشابه آن را در بناهای قدیمی دیگر دنیا هم می توانید ببینید.

Georgio Tsoukalos   می گوید :
از نظر من مهمترین بخش سندی که از حضور فضاییها یا آسمانیها در دست ماست ، "پوما پونکو" در بلندیهای بولیویست . اهرام مصر در مقایسه با پوما پونکو بازیچه ای بیش نیست . در پوما پونکو منطق وجود ندارد چون در اینجا ما طراحی "مگا لیفتیک" داریم که گویی با یک فشار ناگهانی روی هم ریخته  اند .بلوکها به خوبی بریده شده اند که بتوانند در هم قفل شوند اما سوال این است که این ینگهای سنگین صدها تنی از کجا به این ارتفاع اورده شده اند؟

Eric Von Doniken  می گوید:
این محل چهار هزار متر بالاتر از سطح دریاست که به معنای آن است که به جز علف چیزی در این منطقه نمی روید.

Georgio Tsoukalos   می گوید :
من تا به حال در مقابل بناهای بسیاری ایستاده ام اما "پوما پونکو" در راس آنها جای دارد چون چیزی که در این منطقه یافت می شود غیر قابل توضیح است ، غیر قابل دستیابیست به طوریکه این سوال را در ذهن ایجاد می کند که:چگونه ایجاد شده و چرا؟!ا
می گویند این مکان توسط بومیان ساخته شده و شما برای ساخت آن نیازمند آن خواهید بود بنویسید و بخوانید و نقشه بکشید و بدانید که هر چیزی دقیقا چگونه تولید و اجرا شده و در کنار هم چیده شود اما آنچه همه باستانشاناسان در آن اتفاق نظر دارند این است بومیان این منطقه حتی نوشتن را هم نمیدانسته اند.پس این بنا رابدون هیچ نقشه ای چگونه ساخته اند؟

David Childress   می گوید:
وجود و اندازه و شکل سنگها نشان دهنده وجود مکانیزم ماشین آلات پیشرفته است و ابزار برای بریدن سنگها.

Eric Von Doniken    می گوید:
یکی از این بلوکها هشتصد تن وزن دارد . به ظرافت کامل سیقل شده است .سوراخهایی در آن است که تنها چند میلیمتر ضخامت دارد و نمی تواند با دست ایجاد شده باشد .خطهای این سنگها مستقیم و هم اندازه اند .آنها از جنس گرانیت هستند و نه از جنس سنگهای ماسه ای که مخصوص این منطقه هستند . این سنگها از جای دیگری به اینجا حمل شده اند . بعضی از آنها از جنس "دایرایت " هستند که تنها عنصر سخت تر از آن در طبیعت ، الماس است. پس تنها ابزاری که می توانسته این سنگها را ببرد ، الماس بوده است . مهندسین حاضر در محل معتقدند که دوباره سازی آن غیر ممکن است .

چرا این بناها همه هرمی بوده و شبیه آسمانخراشهای امروزی نیستند؟ چون پایداری بناهای هرمی با سنگهای محکم بسیار بسیار بیشتر از آسمانخراشهاست. اگر می خواهیم بنا برای هزاران سال باقی بماند ، این طرح و نقشه بهترین است.

George Noori   می گوید:
مردمی در گذشته بوده اند ، چیزهایی می دانسته اند و دیده اند و انها امروز نیستند...همه رفته اند اما چیزهایی بجا گذاشته اند که ما را به این فکر می برد که اینها چگونه ساخته شده است.

پیدا کردن چگونگی ساخت این بناها و چگونگی استفاده از آنها به طور مساوی جوابهایی کامل هستند .جوابهایی که شاید در روی زمین قابل پاسخگویی نباشند . آیا فضاییها حقیقتا به زمین آمده اند تا مردم را آگاه کنند  و به آنها کمک کنند؟ اگر این جواب مثبت است ، آیا چیزی از آن دانش را در اینجا باقی گذاشته اند؟ آیا هیچ مدرکی دال بر به جا ماندن این دانشها اعم از فیزیک ، جغرافی ، ریاضی و غیره وجود دارد؟
یک مثال زنده آن ، کشف کامپیوتریست که قدمتی دوهزار ساله دارد.

David Childress   می گوید:
کامپیوتر قدیمی در 1900 در یونان کشف شد.در زیر آب و در یک کشتی غرق شده در جعبه ای فلزی که به موزه آتن منتقل شد . پنجاه سال پس از آن با کشف اشعه ایکس توانستند ببینند که چرخ دنده هایی در آن وجود داشته اند .تصویر کاملی از آنچه که در واقع این ماشین بوده است.

Jason Martell  نیز میگوید:
این ماشین تکنولوژی پیشرفته ای دارد که جهت یابی ستاره ای و نیز پیشگوییهای ستاره شناسی از روی روز تولد را نیز دارا بوده است .یک تکنولوژی پیچیده تر از ساعت سوییسی.

David Childress   می گوید:
وقتی این ماشین پیدا شد ، دانشمندان فکر نمی کردند که یونانیها حتی قادر بوده باشند چنین تکنولوژی پیشرفته ای داشته باشند.

Georgio Tsoukalos   می گوید :
در یکی از معبد های مصر در جایی بسیار گرم و تاریک و کم عرض که بسیار مقدس بوده است و تنها کاهنهای ویژه اجازه رفت و آمد داشته اند ، نقشهایی بر دیوار است که شبیه لامپهای قدیمی است . این سوال همیشه برای ما مطرح بود که مصریهای قدیم چگونه درون مقبره های خود را روشن می کرده اند زیرا در هیچیک از آنها هیچ علامت و اثری از دود مشعل وجود ندارد.
تئوریهای دیگر این بود که نور از بیرون توسط آینه های محدب به درون هدایت می شده اما این تئوری شکست خورد چون پس از چند پیچ ، نور ناپدید می شد . آینه ها نمی توانسته اند نور را برای پیچهای متعدد هدایت کنند . از سوی دیگر ( حتی اگر تئوری مشعل را باور کنیم ) اکسیژن کافی در داخل وجود نداشته است تا بتواند مشعلی را روشن نگهدارد ؛ اما ما توانستیم شواهدی مبنی بر وجود لامپ الکتریکی را در درون معبد پیدا کنیم.

اگر مصریها ی باستان چنین تکنولوژی داشته اند چرا تنها مدرک موجود در معبد "دن درا " وجود دارد؟

Georgio Tsoukalos   ادامه می دهد :
در این منطقه بخشهای خاصی برای افراد ویژه یا امور ویژه وجود داشته است . " دن درا " جاییست که دانش روشنایی در آنجا منشا گرفته است و همانجا هم نگهداری شده است و این دانش سری توسط بالاترین مقام روحانی نگهداری شده است که تنها کسی بوده که به این اطلاعات فوق سری دسترسی داشته است . این مکان مخصوص ترین مکان است که این دانش در آن نگهداری و حفظ شده است .*(1)

Mike Dennin    می گوید:
دانشمندان هرگز نمی گویند فضاییها بوده اند و چنین کرده اند . آنها تنها می توانند در باره علمی بودن تئوری ارائه شده ابراز نظر کنند. برای اینکه چیزی تئوری محسوب شود ، باید با تجربه ای کاملا روشن قادر به امتحان کردن آن بود .

اما مصریهای باستان بدون دانش الکتریسیته چگونه آن را بکار برده اند در حالیکه الکتریسیته تا هزاران سال پس از آن هم کشف نشد به جز " باطری بغدادی" ( Baghdad Battery) که در عراق کشف شد که مورد استفاده آن طلاکوب کردن جواهرات بوده است.

George Noori   می گوید:
اینکه باطری ساده ای طراحی شده باشد اصلا مطرح نیست اما اینکه دانش آن از کجا آمده و چرا طراحی شده و با آن چه می کرده اند مسئله است.

Georgio Tsoukalos   می گوید :
در " خیابان مرگ" در شهر باستانی "تیو توباکان" در مکزیکو همه هرمها در فاصله ای معین درست به اندازه فاصله سیاره های منظومه شمسی در کنار هم هستند.
(در حقیقت هرم خورشید بزرگترین آنهاست که فاصله هرمهای دیگر با آن تنظیم شده است )
پس آنها می دانسته اند که خورشید مرکز منظومه شمسی است ؛ در حالیکه دانشمندان غربی تا زمانهای بسیار بسیار پس از آن خبری از آن نداشتند.

معبد سنگی "تیکال " متعلق به قرن هفتم تا نهم بیش از دویست فوت در عمق جنگل بر اساس گفته دانشمندان ، به "ماینها" برای ردیابی تقویم به آنها کمک می کرده است. از روی سایه بلندترین بنا ، آنها می توانسته اند زمانهای خود را بررسی کنند اما چیزی که هیجان باستانشناسان را بر می انگیزد ، اتصال این معابد با هم و اتصال ستاره های مشابه آن در آسمان است و همینطور کشف منطقه ای در سیاره مارس درست به همین شکل...آیا این سه تصادفیست؟ یا طراحی؟

Georgio Tsoukalos   می گوید :
تیکال به عنوان پیغامی از گذشتگان برای ما ساخته شده است.

چرا مردم باستان اینهمه به ستاره ها وابسته بوده اند؟ آیا آنها منتظر چیزی یا اتفاقی بوده اند؟ یا کسی که باز گردد؟

Javier Marxuach   ( تهیه کننده فیلمهای علمی) می گوید:
ما می دانیم که در این جهان تنها نیستیم و کسی جای دیگری خارج از اینجاست که یا مراقب ماست و یا برای جنگ با ما می آید...  

______________________________________________________________________
(1)* ایا روحانیون در واقع تنها نگهبانان انتقال این حقایق بوده اند حتی بدون اینکه خود چیزی از آن دانسته باشند و گرفتار سراب قدرت پرستی مردم نادان شده و کم کم حقیقت زیر ابرغباری از این ردای گرانبها پنهان شده تا روزی وارثان حقیقی آن ، انرا باز پس بگیرند؟----الهام---)

 

2 Comments:

At January 10, 2011 at 9:40 AM , Anonymous sky said...

معجزه زرتشت

بررسی فیزیک نوین در گفتار زرتشت (ماده و ضد ماده )

یکی از مسایلی که همیشه ذهن بشر را به خود مشغول کرده است مسله بنیاد جهان است و چگونگی ایجاد ماده در کل جهان .

آخرین دست اوردهای علمی نشان می دهد که دنیا از بر خورد یک ذره ماده با یک ذره ضد ماده به وجود آمده است .یعنی یک ذره مثبت با یک ذره منفی از ذرات بنیادی .

در کتاب a modern zorostrian نوشته ساموییل لانگ و اشور زرتشت در اهنود گاتها (یسنا ی 30 فقرات 3تا 5 ) در مورد وجود دو نیروی متضاد که در اغاز هستی با بر خورد انها جهان هستی ظهور یافت صحبت شده است این مسله به خوبی با فیزیک نوین درباره چگونگی اغاز جهان تطابق دارد و در هیچ کتاب مذهبی دیگری به این روشنی و وضوح درباره چگونگی آفرینش کاینات و جهان بحثی نشده است .

در یسنای 30 فقرات 3 می نویسند

تصور می شود که با بر خورد دو گوهر همزاد در آغاز عالم آغاز شد که یکی نیکی و دیگری بدی است .(ماده و ضد ماده )

هنگامی که این دو گوهر بهم رسیدند که زندگی و مرگ پدید آمد (بر خورد ماده و ضد ماده ایجاد انرژی و ماده اولیه در کهکشان )

این دو نیرو ی همزاد را زرتشتیان یکی را به نام سپنتامینو ((یعنی نیروی افزایش و به معنی خوب ) که ما آنرا ماده می نامیم و نیروی انگره مینو (نیروی کاهش و تباهی ) که ما آنرا ضد ماده می نامیم . که در اغاز جهان را بوجود اورده و در عالم همیشه در مقابل هم و در زد و خورد با هم هستند و ادامه زندگی و دنیا به وجود انها وابسته است.این گفتار زرتشت از لحاظ فلسفی تعبیر به جنگ خیر وشر در طول زندگی انسان شد. در صورتی که با جنگ وبدون جنگ هم زندگی انسان بسته به ذرات ماده وضد ماده است

متاسفانه به جای بر رسی علمی درباره این دو نیروی متضاد که در بر خورد با هم این جهان هستی و ماده را ایجاد و در ادامه حیات ماده اثر ات ماده و ضد ماده بر هم مهم است .به دلیل بی سوادی

گذشتگان این مقوله تفسیر به ان شد که نیروی خوب ((سپنتا مینو )) به معنی خدای خوبی و نیروی بد((انگر مینو )) به اهریمن تفسیر و حتا کار به انجا کشیده شد که زرتشتیان را به اعتقاد به دو خدا متهم کردند .

در اوستا و گاتها درباره این دو نیرو به خوبی صحبت شده است و نشان می دهد که هر دوی این نیروها تحت نظر و کنترول خدا (اهورامزدا) است .و هیچ کدام به تنهایی و خارج از قدرت خداوند وجود نداشته و دارای نیروی برابر و بالاتر و بیشتر از خدا ( اهورمزدا )نیستند و تحت کنترول خدا (اهورمزدا) هستند. و توسط خدا آفریده شده و اصولا جایگاه خدا (اهورمزدا) بسار رفیعتر از این دو نیرو است .

جالب انکه در اوستا اهورمزدا یا خدا را در با لاترین درجه قرار داده اند و هیچ ارتباطی بین سپنتا مینو(ماده) و انگر مینو (ضد ماده) به عنوان یک شخص یا یک فرشته با خدا ( اهورمزدا) نیست . زیرا در اذاهان بسیاری منظور از انگر مینو اهریمن بوده است که انرا اشتبا هن به عنوان شیطان در مقابل خدا (اهورامزدا) قرار می دهند .

منظور زرتشت فقط دو نو ع نیرو بوده است که تحت نظر خدا با بر خورد با یکدیگرباعث ایجاد جهان و هستی و ماده ودنیا را نمودند .و این درست مطابق اصول فیزیک بنیادی جهان است .

این مسله از لحاظ فلسفه بسیار حکیمانه است زیرا علاوه بر انکه توضیع چگونگی ایجاد جهان و ماده را به صورت علمی بیان می کند .که مادیون و کمونیست ها با اتکا با این فرضیه وجود خدا را نفع می کنند .با اتکا به این مسله تضاد موجود به خوبی قابل بیا ن است .

درعلم فیزیک انواع ذرات مثبت و منفی وجود دارد .وحتا فیزیکدان هایی همچون هایزنبرگ که در بررسی های خود قادر به اثبات اصل عدم قطعیت ذرات بودند و با مسله بر خورد ذرات ماده و ضد ماده برای ایجاد جهان و هستی موافق بودند با انهمه دانش و علم خود افراد خدا پرست و با ایمانی بودند و هیچ گاه منکر خدا و خالق نشدند

 
At January 10, 2011 at 9:41 AM , Anonymous sky said...

معجزه زرتشت 2

بررسی فیزیک نوین در گفتار زرتشت (ماده و ضد ماده )

یکی از مسایلی که همیشه ذهن بشر را به خود مشغول کرده است مسله بنیاد جهان است و چگونگی ایجاد ماده در کل جهان .

آخرین دست اوردهای علمی نشان می دهد که دنیا از بر خورد یک ذره ماده با یک ذره ضد ماده به وجود آمده است .یعنی یک ذره مثبت با یک ذره منفی از ذرات بنیادی .

در کتاب a modern zorostrian نوشته ساموییل لانگ و اشور زرتشت در اهنود گاتها (یسنا ی 30 فقرات 3تا 5 ) در مورد وجود دو نیروی متضاد که در اغاز هستی با بر خورد انها جهان هستی ظهور یافت صحبت شده است این مسله به خوبی با فیزیک نوین درباره چگونگی اغاز جهان تطابق دارد و در هیچ کتاب مذهبی دیگری به این روشنی و وضوح درباره چگونگی آفرینش کاینات و جهان بحثی نشده است .

در یسنای 30 فقرات 3 می نویسند

تصور می شود که با بر خورد دو گوهر همزاد در آغاز عالم آغاز شد که یکی نیکی و دیگری بدی است .(ماده و ضد ماده )

هنگامی که این دو گوهر بهم رسیدند که زندگی و مرگ پدید آمد (بر خورد ماده و ضد ماده ایجاد انرژی و ماده اولیه در کهکشان )

این دو نیرو ی همزاد را زرتشتیان یکی را به نام سپنتامینو ((یعنی نیروی افزایش و به معنی خوب ) که ما آنرا ماده می نامیم و نیروی انگره مینو (نیروی کاهش و تباهی ) که ما آنرا ضد ماده می نامیم . که در اغاز جهان را بوجود اورده و در عالم همیشه در مقابل هم و در زد و خورد با هم هستند و ادامه زندگی و دنیا به وجود انها وابسته است.این گفتار زرتشت از لحاظ فلسفی تعبیر به جنگ خیر وشر در طول زندگی انسان شد. در صورتی که با جنگ وبدون جنگ هم زندگی انسان بسته به ذرات ماده وضد ماده است

متاسفانه به جای بر رسی علمی درباره این دو نیروی متضاد که در بر خورد با هم این جهان هستی و ماده را ایجاد و در ادامه حیات ماده اثر ات ماده و ضد ماده بر هم مهم است .به دلیل بی سوادی

گذشتگان این مقوله تفسیر به ان شد که نیروی خوب ((سپنتا مینو )) به معنی خدای خوبی و نیروی بد((انگر مینو )) به اهریمن تفسیر و حتا کار به انجا کشیده شد که زرتشتیان را به اعتقاد به دو خدا متهم کردند .

در اوستا و گاتها درباره این دو نیرو به خوبی صحبت شده است و نشان می دهد که هر دوی این نیروها تحت نظر و کنترول خدا (اهورامزدا) است .و هیچ کدام به تنهایی و خارج از قدرت خداوند وجود نداشته و دارای نیروی برابر و بالاتر و بیشتر از خدا ( اهورمزدا )نیستند و تحت کنترول خدا (اهورمزدا) هستند. و توسط خدا آفریده شده و اصولا جایگاه خدا (اهورمزدا) بسار رفیعتر از این دو نیرو است .

جالب انکه در اوستا اهورمزدا یا خدا را در با لاترین درجه قرار داده اند و هیچ ارتباطی بین سپنتا مینو(ماده) و انگر مینو (ضد ماده) به عنوان یک شخص یا یک فرشته با خدا ( اهورمزدا) نیست . زیرا در اذاهان بسیاری منظور از انگر مینو اهریمن بوده است که انرا اشتبا هن به عنوان شیطان در مقابل خدا (اهورامزدا) قرار می دهند .

منظور زرتشت فقط دو نو ع نیرو بوده است که تحت نظر خدا با بر خورد با یکدیگرباعث ایجاد جهان و هستی و ماده ودنیا را نمودند .و این درست مطابق اصول فیزیک بنیادی جهان است .

این مسله از لحاظ فلسفه بسیار حکیمانه است زیرا علاوه بر انکه توضیع چگونگی ایجاد جهان و ماده را به صورت علمی بیان می کند .که مادیون و کمونیست ها با اتکا با این فرضیه وجود خدا را نفع می کنند .با اتکا به این مسله تضاد موجود به خوبی قابل بیا ن است .

درعلم فیزیک انواع ذرات مثبت و منفی وجود دارد .وحتا فیزیکدان هایی همچون هایزنبرگ که در بررسی های خود قادر به اثبات اصل عدم قطعیت ذرات بودند و با مسله بر خورد ذرات ماده و ضد ماده برای ایجاد جهان و هستی موافق بودند با انهمه دانش و علم خود افراد خدا پرست و با ایمانی بودند و هیچ گاه منکر خدا و خالق نشدند

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home