8/6/10

They say___ می گویند


می گویند: شش درصد مردم دنیا بیشترین ثروت جهان را دارند
و می گویند: خبرنگاری که از اخرین لحظات زندگی کودک افریقایی پیش از خوراک کرکس شدن تصویر برداشته بود خودکشی کرد
شنیده ام : درختان هاوایی در دمایی همیشه بهاری 75 درجه فارنهایت در بهترین وضعیت زندگی هستند
شنیده ام : گیاهان کویری در داغترین شرایط 110 درجه فارنهایت گل می دهند
به این میگویند دو روی سکه
همه از خود می پرسیم عدالت چیست
یکی می گوید: عدالت محض در همه سوی جهان گسترده است
ودیگری میگوید: کدام عدالت؟اینکه یک طرف داغ است و یک طرف خنک عدالت است؟اینکه یکی از گرسنگی طعمه کرکس میشود و یکی نمی داند با ثروتش چه کند عدالت است؟
و من می اندیشم 
در اولی درختها شکایتی ندارند چون آنها در غیر از این شرایط می میرند 
در دومی آدمها شکایت دارند چون یکی می میرد و دیگری زنده می ماند
اولی زاده طبیعت است که میدا ند درخت هاوایی و گیاه بیابان چه دوست دارد
دومی زاده  انسانهاست که عدالت را زیر پا قربانی و خوراک کرکس میکنند
هر گاه درخت هم تحت سرپرستی انسان باشد در آفتاب داغ در دوبی گل می دهد و در عراق می سوزد

الهام

They say: Only six percent of people around the world have the most wealth of all.
And they say: The photographer who took a picture of the last minuet of a child's life in Africa before the child becomes the vulture's meal , killed himself.
I have heard that the trees in Hawaii  live in 75 degrees in a good condition
And I have heard that the plants in the desert,have blossom season  in a hot condition in 110 degrees.
That is the both side  of the coin.
Everyone is asking  what the Justice is.
One says: Justice is all around the world.
The other one says: What Justice?Is it Justice if on side is hot and the other side is cool?Is it Justice if someone becomes  vulture's food and the other one doesn't know what to do with his wealth?
And I think:
Trees are not complaining because they die in a different condition.
Human is complaining because in one condition one dies and the other one doesn't in another condition.
The first one is Nature's Justice who knows what the plant want.
The second one is Human which is sacrificing Justice and feed the vultures.
The trees under human's control have blossom in hot sonny day in Dubai and in Iraq they burn .  


Elham
08/06/10

6 Comments:

At August 8, 2010 at 2:56 PM , Anonymous sky said...

ببین دیوان پنجره را باز می‌کنم تا تفألی بر باد بزنم
چرا نگرانی ؟
نگران برهنگی پنجره‌ای یا آواز پروانه‌ها ؟
شاید هم دل واپس عبور زمانی ؟
نه ، ستاره‌ی سبز من آسوده باش
این دختر ساده تمام سال‌هایی را که گذشت
به حساب همان سیب کال می‌نویسد
وقتی که دیدمت، کمی از بوی سازت را برایم کنار بگذار
یک شنبه ما را گم نمی‌کند
شاید ما او را…ـ
خوابیدی گلم ؟
شب به خیر …
مریم اسدی

 
At August 8, 2010 at 7:18 PM , Blogger Elham said...

Beautiful poem
Thanks

 
At August 14, 2010 at 4:46 AM , Anonymous kalagh rahgozar said...

salam golam nevashteh in bar atsh talkhi bod ke ensan ro be omgheh fekr mibord va akharesh ham ba jonon az khab tasvor zandgi miparand kholaseh ke baz be in kalameh ramz aloudeh noghteh miresim...
sky aziz nemidonam az doustani hasti ke man mishnasam ya na ama chand bary in gosheh ziba didamet va az tarzeh nevashteh hat khosham omadeh bebakhshid in sher ro chon man doust daram takmilesh inja mizanam
تو سبز را به من آموختی
حالا از هر درختی، سر بلندتَرم
دیروز رکعت آخر باران دستم را بوسیدی
و من عجیب دلم می‌خواست عشقم را واژه واژه لمس کنی
نمی‌دانی چه قدر دلواپس پنجره‌ام
وقتی خورشید از پیله‌ی آسمان در می‌آید
پنجره‌ام باید یاد بگیرد
با چه کسانی به لهجه‌ی دیوار حرف بزند
و چه وقت خورشید عقیم را سرزنش کند
نمی‌دانم به کدام پرنده معتقدی
ولی تو را به جان هر چه چکاوک
پر آواز پروانه را نبند
هیچ کس آواز سبز پروانه‌ها را نمی‌فهمد
تو دیگر چرا؟
تو که از سلاله‌ی تابستانی
و با تمام رنگین کمان‌ها نسبت داری
آسمان بالغ می‌شود
هیچ کس نمی‌پرسد باران اهل شمال است
یا سیگار و ستاره !
وقتی که قبل از آمدن اجازه می‌گیرد
سلام می‌کند
وای، باران، دلم برای لکنتت می سوزد
نگاهم می‌کند باران
نگاهی تَر ، عاشق و مبهوت
خوابت نبرد، صبر کن
هنوز هم خیلی از مردم
باران روی شانه‌ی چترشان، جان می‌دهد
تو را به جان سیب، مخاطب
بیا برویم کمی از باران دلجویی کنیم
بیا برویم از روی شانه‌ی یک شنبه چتر را برداریم
سکوتی زلال زیر پیراهنم می‌وزد
سکوتی از اردیبهشت کودکی‌ها
که حوصله‌ی زمستان را سر برده
خوابت برد ؟
ببین دیوان پنجره را باز می‌کنم تا تفألی بر باد بزنم
چرا نگرانی ؟
نگران برهنگی پنجره‌ای یا آواز پروانه‌ها ؟
شاید هم دل واپس عبور زمانی ؟
نه ، ستاره‌ی سبز من آسوده باش
این دختر ساده تمام سال‌هایی را که گذشت
به حساب همان سیب کال می‌نویسد
وقتی که دیدمت، کمی از بوی سازت را برایم کنار بگذار
یک شنبه ما را گم نمی‌کند
شاید ما او را…ـ
خوابیدی گلم ؟
شب به خیر …

 
At August 14, 2010 at 10:21 AM , Blogger Elham said...

نه ، ستاره‌ی سبز من آسوده باش
این دختر ساده تمام سال‌هایی را که گذشت
به حساب همان سیب کال می‌نویسد

اره گلم

 
At August 14, 2010 at 12:12 PM , Anonymous kalagh rahgozar said...

فرا رسیدن ماه مبارک رو تبریک میگم

برترین ترانه‌های گروه کِر دختران
http://www.mediafire.com/?hres0deco9koxrt#2
اجراهای این گروه رو دوست دارم، پُر انرژی، شاد و…

 
At August 21, 2010 at 5:21 PM , Anonymous moji said...

ஜ۩۞۩ஜ₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪ஜ۩۞۩ஜ

░▒░
░▒▓▒░
░▒▓█▓▒░
░▒▓███▓▒░
░▒▓█████▓▒░
░▒▓███████▓▒░
░▒▓█████████▓▒░
░▒▓█ live █▓▒░ or = god
░▒▓█████████▓▒░
░▒▓███████▓▒░
░▒▓█████▓▒░
░▒▓███▓▒░
░▒▓█▓▒░
░▒▓▒░
░▒░

ஜ۩۞۩ஜ₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪₪ஜ۩۞۩ஜ

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home