وب بلاگ من سیاسی نیست اما نتوانستم نسبت به این حس غریب درونم نسبت به مهر درد آلود معلم کرد "فرزاد کمانگر"بی تفاوت باشم
یادهای بسیاری از آنها که رفته اند در دل زنده میشود با این رفتنهای بیصدا و غمگین
نامه ای از "کمانگر" را به یاد مهربان این معلم جوان که نامش یاد آوری از قصه های شاهنامه است و در شاهنامه تاریخ ایرانی ثبت اینجا میگذارم تا یادم باشدویادمان باشد چه کسانی بهای آمدن نور و روشنی را در دنیا میپردازند
**************
نامه ای به دانش اموزانش
پسران طبیعت آفتاب میدانم دیگر نمیتوانید با همکلاسیهایتان بنشینید، بخوانید و بخندید چون بعد از «مصیبت مرد شدن» تازه «غم نان» گریبان شما را گرفته، اما یادتان باشد که به شعر، به آواز، به لیلاهایتان، به رویاهایتان پشت نکنید، به فرزندانتان یاد بدهید برای سرزمینشان برای امروز و فرداها فرزندی از جنس «شعر و باران» باشند به دست باد و آفتاب میسپارمتان تا فردایی نه چندان دور درس عشق و صداقت را برای سرزمینمان مترنم شوید
>>>>>>>>>>>>>>
My blog is not political but I can't be in a sad silence of the love of a teacher "Farzad Kamangar" and the last execution in Iran
There are lots of memories become alive by these sad quietness of be gone.
I bring a letter of him to his students .A teacher that his name is a reminder of the ones who paid the price of the light.
I know you are grown now,will marry ; but to me you are still innocent angles who has the kiss of God on the forehead.
Who knows if you angles weren't born in poverty and pain ,may be you wouldn't take your papers to get the signature of the women campaign.
or if you weren't born on the forgotten land of God ,you didn't have to leave the school for the last time ,tears in the eyes to wear the white gowns and experience the sad story of being the Second Sex
The girls of Ahoura
Tomorrow ,when you would take violets for your kids in the gardens dont forget to tell them about the memories of your happiness and childhood.
The sons of the Sun
I know you cant sit with your classmates ,reading and laughing any more because after the disaster of becoming a man , the thought of the bread will be with you.
But remember to not turn your back to your poems,songs;to your loves and dreams , and teach your kids to become the children of poem and rain for today and tomorrow of their land .
I leave you to the Wind and the Sun to whisper the Love and the Truth for tomorrow which is not too far..............
3 Comments:
ghalamet jari...
bozorgi ro mishnakhtam ke migoft ensan vaghti shoro misheh ke be mani vaghi jari misheh va ba rod ha be daryae roya ha ke bakhsh azimi az zandgi hastan rikhteh misheh
amroz labkhandi ghalbam zad ke man ham lezati bi shaian az on bordam
natanha ghalamt jari balkeh to niz az 4chob hai tahmili niz azad va jari shodi
shad bashi dar panah eshghi asemani
ممنون کلاغ مهربون
میدونم چی میگی
و میدونی که میفهممت گلم
اره
گاهی ادم اون کاری رو که ازش پرهیز داره انجام میده و میفهمه که به واقع این همون کاری بوده که از اول باید انجام میداده
لذت هیچ چیزی هم بیشتر از این پریدن در همون چیزی که ازش میترسی نیست
باز یاد جمله هایی از روزهای دور افتادم
خوشت نمیاد تو
اما من مینویسم که اینها از چمرانه
گوش کن شاید خوشت اومد:
"من زاده طوفانها و موج دریاهایم
من حیات خود را مدیون اتشفشانها و صاعقه ها هستم
در انزمان که طوفان خاموش گردد و دریا ارام بگیرد
دیگر منی از من وجود نخواهد داشت"ا
http://www.humyo.com/4012628/Music/Sip-the-tea.mp3?a=gQull04UAhg
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home